در کتاب ایستگاه سرنوشت اثر هانیه عرب در بخش معرفی کتاب اینگونه نوشته شده است
ایستگاه سرنوشت
دفتر زیبای خاطراتم را با سلامی گرم به خدای هستی بخش میگشایم و همراه پروانه رنگارنگ دنیای خیالم میشوم تا بتوانم از رقص شاعرانه اشکهای اطرافیانم برایت بنویسم که چگونه توانستند با ایمان راسخ خود گذری صبورانه از رنجهای زندگی خود داشته باشند.
بوم سپید تقدیر را بر میدارم، روی آن رنگین کمان خوشبختی را نقاشی میکشم و آن را تقدیم قلب لطیف عزیزانم می کنم تا با گنجینه احساسات شاعرانهام بهتر آشنا شوند.
رویش جوانه مهربانی را در گلدان زندگیم آرزومندم تا کلبه سرسبز عواطفم سرشار از آرامش گردد و بتوانم عاشقانه منظومه طلایی خورشید را نظاره گر شوم.
در سپیده روشن صبح اسفند ماه قایق زندگیم را در اقیانوس الطاف الهی شناور میسازم تا بتوانم وجود بخشنده داشته باشم و ستارگان نورانی معرفت را از آسمان آبی ملکوت بچینم.
در قطار زندگی می نشینم فنجان افکار مثبت را می نوشم و به موسیقی رازآلود هستی، گوش می سپارم تا بتوانم حسهای خوبم را یاداشت کنم.
در افسانه رؤیایی زندگیم کلیدهای طلایی موفیقت را بر میدارم تا خوانندگان عزیزم بتوانند با دنیای حیرت انگیز واژگانم آشنا شوند و اراده پولادینم را تحسین کنند.
تقویم زندگیم را با شمارش انرژیهای مثبتی که توانستم به قلب زلال عزیزانم تزریق کنم میگشایم و از لحظات معنوی مناجات عارفانه خود برایت می نویسم که توانستم با آن شمع وجودم را نورانیتر سازم و به بهشت آرامش راه یابم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.