توضیحات
هانیه عرب در معری کتاب هبوط ستاره این گنه می نویسد.
زورق سبز اندیشه ام را به شاخسار با طراوت معرفت الهی آویزان می کنم تادربرهوت آگاهی مردم این زمانه بتوانم قلمم را در دریای آیات نورانی قرآن شناور سازم و واژگان لطیفم را به قلب پر احساس خوانندگان عزیز خود هدیه دهم
تا آنها هم بتوانند از زندان جسمشان رهایی یافته ودر صحرای آزادی، به ثمر رسیدن میوه شیرین ایمانشان را که همان اعتماد به خدا در لحظات سخت زندگی است جشن بگیرند .
عابران سرزمین سبز رؤیاهایم میتوانند لحظات خزان عمرم را به بهاری زیبا مبدل سازند اگر لطافت احساسم را با تمام وجود درک کنند و با نوازش شاعرانه قلمم همراه شوند
برای غلبه بر رنجهای عمیق زندگی اراده ای پولادین، قلبی مهربان، دستی بخشنده، ذهنی خلاق، گامی استوار و روحی سرزنده می خواهم تا بتوانم بهترین قهرمان زندگی خود باشم.
دوست عزیزم چند روزی را در قایق واژگان آرام بخشم بنشین و روح پاکت را در دریای زلال باورهای زندگیم شناور کن تا با اوج هنرمندی خدای مهربان در پهنه هستی بهتر آشنا شوی.
هر سال شمعهای رقصان جشن تولّد زندگیم را با خود مرور میکنم و به این میاندیشم که چگونه میتوانم خوانندگان عزیزم را به شهر نورانی ستارگان واژگان خیال انگیز خود دعوت کنم تا در میان سجاده خورشید گونه دعاهایم قلبشان آسمانی گردد.
بهترین سفیر قدرت می شوی اگر با قلم مویی، از جنس دوستی بتوانی قلب مهربان انسانها را تسخیر کنی و رنگین کمان زیبای آرامش را تقدیم وجود لطیف آنها کنی .
گلواژه احساس زلالم چگونه میتواند اوج زیبایی کاروان شعله عشق حقیقی به وطنِ رزمندگان را در بوم طلایی زندگی برایت هنرمندانه بنگارد تا بتوانی فداکاری مردم همیشه قهرمان ایران را تحسین کنی .
وقتی ضربآهنگ لطیف باران را روی صورتم حس می کنم می توانم ساز آهنگین احساسات پاکم را با رازقیهای دعا کوک کنم تا قطره اشک زلالم فرصتی برای سرایش رنج های عمیقم باشد و نیایش عارفانهام با یگانه خالق هستی قبله گاهی برای پرواز به سوی بهشت آرامش شود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.